شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ خدايا! ... منِ ضعيف و ناتوان، دوست دارم چشم هايم را دشمن در اوج دردش، در بستان از حلقه در آورد و دستهايم را در تنگه غرب کردستان قطع کند و پاهايم در خونين شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهايش کند و سرم را در کوههاي پيرانشهر از تن جدا نمايد، ...
تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببينند که گرچه چشم ها و دستها و پاها و قلب و سينه و سرم را از من گرفته اند، اما يک چيز را نتوانسته اند بگيرند و آن ايمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و عشق به امام و اسلام است. فرازي از وصيت نامه شهيد "احمد جهاندار"
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top